نیایش ریاضی
ای خدای مهربان تو با شکوه ترین لحظه موعودی ، همواره دوستت خواهم داشت چرا که :
به
من آموختی که باید ، سپیدیها را مجذور و از سیاهیها جذر گرفت ، زیباییها را در ده
به توان ده ضرب کرد و زشتیها را بر آن تقسیم کرد . به من آموختی تا منحنی اکیداً
نزولی پشت خمیدة آن پیر زن دردمند را بر صفحة کاهگلی دیوار کلبه اش همواره به خاطر
داشته باشم . تو علامت را در تساوی اضلاع مثلث متساوی الاضلاع ، استواری را در
مثلث قائم الزاویه و نظم را در قالب تمامی n ضلعیهای منتظم به ما نمایاندی . در
محضر بزرگوارت آموختم که باید از همه بدیهای دیگران فاکتور گرفت . آموختم که اعداد
حقیقی با در برداشتن اعداد گنگ زیباترند ، چرا که حقیقت زیباست و آموختم که هر
روزمان باید نقطة عطفی باشد برای تغییر علامت از منفی به مثبت بی نهایت ، از
سرازیری به سمت اعلا و از اکیداً نزولی به سمت اکیداً صعودی ، به سمت مثبت بی
نهایت ، به سمت آن حقیقت نامتناهی . آموختم که همه چیز را در قالب اعداد مثبت و در
ناحیه اول مثلثاتی که ناحیه مثبتها است ، بررسی کنیم و اکسترمم لطف و صمیمیت ،
پاکی و صفا را ماکزیمم در نظر بگیریم و در همان حال ، کینه و نفرت را به سمت صفر
میل دهیم.
.
تو را همیشه تاریخ سپاس خواهم گفت چرا
که در محضر تو آموختم چگونه انسان باشم و در خدمت به دیگران از پارامترهای موجود
پا را فراتر نهم و در بینهایت عشق ورزیدن غوطه ور گردم . تو درس زندگی را در قالب
فرمولها و روابط منطقی ریاضی به من آموختی و مرا با هنر ریاضی ورزیدن ، مأنوس کردی